همانطور که مستحضرید در دنیای امروزی که با تغییرات وسیعی در حوزه های مختلف مواجه هستیم، هوشمند عمل کردن دیگر ارزش محسوب نشده و یک الزام است و چه در کسب و کار و چه در زندگی شخصی برای رسیدن به موفقیت و حفظ آن می بایست نسبت به بقیه هوشمندانه تر عمل نمود. هدفگذاری به روش SMARTER روش مناسبی برای هوشمندانه تر عمل کردن است.

تکینگی با Singularity در حوزه های مختلف مانند فناوری، اقتصاد، فرهنگ، آموزش، سیاست و حتی سلامتی فرضیه ای است که پیش بینی می کند که سرعت تغییرات علم و هوش مصنوعی، اقتصاد و… بیشتر از هوش بشر است و باعث ایجاد چالش های اساسی برای او خواهد شد که حتی ممکن است پیش بینی ناپذیر باشد و در فرضیه های مطرح شده ممکن است باعث نابودی سنت ها و حتی نسل بشر شود. به عنوان مثال پدیده عجیب کرونا یکی از همین قبیل ساخته های دست بشری است که در جایی کنترل آن از دست سازندگان آن خارج شده و تمام دنیا و مسائل پیرامون را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

2

با توجه به موارد مطرح شده، هوش بشر دیگر قادر به درک پدیده های نوظهور نیست و افراد و کسب و کارهایی می توانند خود را برای شرایط غیر منتظره آماده کنند که هوشمندتر از بقیه باشند.

عدم قطعیت در پدیده های گوناگون به ما این هشدار را می دهد که اگر خود را برای شرایط پیش آمده آماده نکنیم، منجر به نابودی خواهیم بود. همانند دایناسورها که نتوانستند خود را با شرایط به وجود آمده در کره زمین وفق دهند و نسل آن ها از بین رفت.

اما با همه این تفاسیر چگونه SMARTER یا به اصطلاح هوشمندانه تر ( هدفگذاری به روش smarter ) عمل کنیم؟

مدیریت بر مبنای هدفگذاری هوشمند یا SMART اولین بار توسط پیتر دارکر مطرح شد و خیلی از خوانندگان با آن آشنایی دارند. اما بد نیست مرور کوتاهی بر آن داشته باشیم و سپس به بحث هوشمندانه بپردازیم.

قبل از تشریح مدل اسمارتر، بد نیست ببینیم در زبان انگلیسی هدف را با چه کلماتی بیان می کنند و تفاوت ان ها چیست؟

 

در زبان فارسی تمام کلمات goal ، objective ، ambition ، target ، purpose و aim همگی هدف معنی می شوند! اما تفاوت آن ها چیست؟!

  • Objective: شامل اهداف کوتاه مدت است. مثلا برای رسیدن به افزایش فروش به میزان ۱۰۰ درصد در مدت یک سال می بایست اهداف کوتاه مدتی مثل فروش در مناطق خاص یا محدوده های کوچک تر مثل هفتگی یا ماهیانه در نظر گرفت. دقیقا مانند زمانی که قرار است یک بشقاب چلو کباب را میل کنید می بایست آن را به تکه های کوچک تر تقسیم کنید و خوردن هر قاشق چلو کباب دقیقا یک هدف کوتاه مدت برای رسیدن به هدف میان مدتی مثل سیر شدن، لذت بردن از غذا و یا تمام کردن وعده غذایی است.
  • Goals: شامل اهداف بلند مدت است. مثلا اینکه بخواهیم قله دماوند را فتح کنیم که می تواند یک هدف بلند مدت یا میان مدت برای ما باشد. در اینجا ممکن است ما به اهداف بزرگتری هم دست یابیم مثلا فتح قله اورست یا فتح همان قله دماوند در مدت زمان کوتاه تری نسبت به پیش بینی که از قبل برای آن برنامه ریزی کرده ایم.
  • Target: مقصودی است که قرار است به آن دست یابیم. مثلا اینکه بخواهیم به قله دماوند برسیم یا ایستگاه های ابتدایی، مقصود ما را بر اساس تواناییمان مشخص می کند.
  • Aim: شامل مقصد نهایی ما می باشد. مثلا در مثال فتح قله قرار است من قله های متعددی را فتح کنم تا بزرگترین یا سریعترین کوهنورد ملی یا بین المللی شوم. یا در یک فصل فوتبال اگر بخواهیم موارد مطرح شده را مثال بزنیم، پیروزی یا کسب امتیاز در یک مسابقه می تواند objective باشد، goal می تواند ماندن در میان چهار تیم اول باشد و صعود به جام قهرمانان قاره ای و پیروزی نهایی در آن می تواند aim یک تیم فوتبال باشد.
  • Purpose: مسلما برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت یاد شده می بایست یک دلیل و انگیزه ای وجود داشته باشد. مثلا قهرمانی من در کوهنوردی باعث افتخار من در خانواده و اجتماع خواهد بود. رسیدن به افتخار در واقع همان دلیل و انگیزه است.
  • Ambition: داشتن یک انگیزه برای رسیدن به هدف، همت بزرگی می طلبد که معمولا بر اساس یک دلیل حتی غیرمنطقی ممکن است ایجاد شود. اینکه فرهاد کوه را می کند تا به شیرین برسد یک دلیل غیرمنطقی برای کندن کوه است و آن عشق رسیدن به معشوق.
  • 2
 

و اما بر طبق مدل اسمارت پیتر دراکر، هر هدف می بایست هوشمندانه عمل کرده و دارای ویژگی های زیر باشد که سر واژه کلمه SMART است.

این سر واژه های چیست؟

Specific, Measurable, Attainable, Realistic, Time Bound

بد نیست توضیحات مفصل را بر پایه اسمارتر یا هوشمندانه تر  (هدفگذاری به روش SMARTER) عمل کردن بیان کنیم.

S اسمارتر:

  • Specific: یعنی هدف ما می بایست کاملا واضح و مشخص باشد به طور مثال اگر هدف ما افزایش فروش است باید کاملا مشخص شود به چه میزان، در کجا و در چه کالاهایی و به چه کسی و چرا باید این فروش انجام شود و افزایش یابد.
  • Sensible: یعنی هدف می بایست ملموس و قابل حس کردن باشد.

M اسمارتر:

  • Measurable: یعنی هدف باید قابل اندازه گیری باشد. به طور مثال اگر قرار است در مدت یک سال فروش خود را دو برابر کنیم، می بایست هر ماه و حتی هر هفته میزان افزایش یا کاهش و میزان پیشرفت را اندازه گیری کنیم تا برای محقق شدن هدف نهایی بتوانیم بهتر برنامه ریزی کنیم.
  • Motivating: یعنی هدف می بایست انگیزه بخش باشد. مثلا در مثال افزایش فروش، تیم فروش و بازاریابی می باید انگیزه های لازم برای پیشرفت را داشته باشد.

A اسمارتر:

  • (Attainable (Achievable: یعنی هدف می باست دست یافتنی باشد. در مثال فروش ما نمی توانیم بیشتر از ظرفیت تولید شرکت تارگت فروش بگذاریم.
  • Agreed: یعنی هدف می باست مورد قبول باشد یعنی اولا توسط خود ما و سپس توسط تیم اجرایی مورد پذیرش واقع شود تا در یک حرکت تیمی ما را به هدف نزدیک کند.

R اسمارتر:

  • Realistic و Reasonable: یعنی می باست هدف منطقی و واقع گرایانه باشد. به طور مثال یک شخص ۴۰ ساله دیگر نمی تواند به عنوان یک فوتبالیست حرفه ای هدفگذاری کند!
  • Resourced: یعنی باید منابع لازم برای رسیدن به هدف را داشته باشیم. در مثال افزایش فروش می بایست تیم موفق و حرفه ای، دیتابیس مناسب به عنوان منابع معنوی و هزینه هایی از قبیل تبلیغات به عنوان منابع مادی را برای رسیدن به هدف داشته باشیم!

T اسمارتر:

  • Time-bound: محدودیت زمانی یک از شاخصه های مهم هدفگذاری به روش smarter است. یعنی در مدت زمان مشخصی به هدف برسیم.
  • Time/Cost Limited: با توجه به اینکه همیشه منابع مادی و معنوی محدود است، می بایست در کنار محدوده زمانی، هزینه ها را نیز در نظر گرفت.
 

E اسمارتر:

  • Evaluate: در کنار قابل اندازه گیری بودن، هدف می بایست قابلیت ارزیابی نیز داشته باشد.
  • Ethical: هدف باید اخلاقی باشد. برای رسیدن به یک موفقیت پایدار، می بایست اول از همه اخلاق را مد نظر قرار داد. پا بر دوش دیگران قرار دادن برای رسیدن به هدف، ممکن است ما را به رسیدن به اهداف کمک کند ولی مسلما هدف به دست آمده پایدار نخواهد بود.

R اسمارتر:

  • Rewarded: پاداش های کوچک باعث ایجاد انگیزه در خود یا تیم اجرایی می شود. در اینجا می توان از تکنیک گلوله های برفی یا همان پاداش های کوچک که به تیم انگیزه می دهد استفاده کرد. در رشد فردی هم می بایست پس از کسب موفقیت های کوچک به خود پاداش های کوچک دهیم تا انگیزه های لازم برای ادامه مسیر را داشته باشیم. این گلوله ها کم کم از بالای قله به سمت پایین حرکت کرده و بزرگ تر و بزرگ تر می شود تا در نهایت ما را به هدف نهایی برساند.
  • Re-Creation: با توجه به تغییرات عجیب در دنیای امروزی می بایست هر لحظه قابلیت بازآفرینی هدف را براساس شرایط موجود داشته باشیم.

-